English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8335 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
body search U بازرسیبدنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
search U مراقبت کردن از زمین
search U کاوش کردن زمین
search U شناسایی کردن
search U درو در عمق با اتش
search U تجسس کردن
search U تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
search U تلاش
search U بازرسی کردن
to search after U جستجو کردن
to search for anything U چیزیراجستجو کردن
search U جستجو
search U تجسس
search U تکاپو بازرسی
search U کاوش
search U جستجوکردن
search U گشتن
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search U تفتیش
search U جستجو کردن
to search out U پیدا کردن
to search [for] [someone] U دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
to search U جستجو کردن
to search U گشتن [جستجو کردن]
search U جستجو برای یک موضوع داده
search U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search U جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search U جستجویی که هر عنصریت
search U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search me <idiom> U نمی دونم ،ازکجا بدونم
right of search U حق جستجو
right of search U حق بازرسی کشتی در دریاها
right of search U حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
in search of U بجستجوی
in search of U در جستجوی
the search of U جستجوی چیزی
to search for anything U پی چیزی گشتن
to search after U زیر و رو کردن
to search after U بازرسی کردن
search U بررسی وشناسایی زمین
to search after U کاوش کردن
to search after U تحقیق کردن
search key کلید جستجو
chaining search U جستجوی زنجیرهای
visit and search U بازدید و تجسس کردن ناو
search and replace U جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
dichotomizing search U جستجوی دورستهای
search and clear U جستجو و پاک کردن دشمن
search light U نورافکن
search party U دستهی جستار گرد
search parties U گروه پیگرد
search parties U دستهی جستار گرد
sector of search U منطقه مراقبت رادار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
search and rescue U عملیات تجسس و نجات
search one's soul <idiom> U کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
blind search U جیستجوی بی نتیجه
search and replace U جستجو و جایگزینی
search cycle U چرخه جستجو
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
search party U گروه پیگرد
To search ones conscience . U کلاه خود را قا ضی کردن
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
linear search U جستجوی خطی
intercepting search U کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
dichotomizing search U روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
global search U جستجوی سراسری
fibonacci search U جستجوی فیبوناچی
fibonacci search U جستجو فیبو ناجی
search coil U پیچک کاشف
dichotomizing search U جستجوی دو حالته
dichotomizing search U جستجوی دوقسمتی
disjunctive search U جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
specific search U تجسس اختصاصی منطقه
specific search U شناسایی مخصوص
search memory U حافظه جستجو
search mission U ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
search radar U رادار تجسسی
search string U رشته جستجو
search sweeping U مین روبی مراقبتی
multifile search U جستجوی چند پروندهای
search sweeping U مین روبی ازمایشی
sector of search U منطقه کاوش
sector of search U منطقه تجسس رادار
sequential search U جستجوی ترتیبی
exhaustive search U جستجو هر رکورد در پایگاه
search warrant U حکم تفتیش
air search U مراقبت هوایی
area search U جستجوی ناحیه
antisubmarine search U عملیات تجسس ضد زیردریایی
search warrant U حکم تفتیش منزل
search warrants U حکم تفتیش منزل
area search U جستجوی ناحیهای
air search U تجسس هوایی
search warrant U اجازه تفتیش
area search U کاوش منطقه
area search U کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
search warrants U حکم بازرسی و ورود
area search U جستجوی دامنهای
search warrant U حکم بازرسی و ورود
antisubmarine search U کاوش ضد زیردریایی
search warrants U حکم تفتیش
binary search U جستجوی دوتایی
backward search U جستجوی پسرو
search results U نتایج جستجو
search results U نتیجه های جستجو
search warrants U اجازه تفتیش
search result U نتیجه جستجو
binary search U جستجوی دودوئی
global search and replace U جستجو و جایگزینی سراسری
air search radar U رادارردیابهوایی
search attack unit U یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
search light illumination U روشنایی با نورافکن
total search result U مجموع نتیجه جستجو
optimum tree search U جستجوی بهینه درخت
edit/search buttons U دکمهجستجوگر
edit/search buttons U اصلاحگر
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
search light illumination U روشن کردن منطقه با نورافکن
quadratic quotient search U الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
track search keys U کلیدهایجستجویزمان
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
search attack unit U ناو گروه شکارزیردریایی
parallel search storage U انباره جستجوی موازی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
HE has plenty of excuses who is in search of trick. <proverb> U ییله جو را بهانه بسیار است .
in a body U جمعا
after body U قسمت پاشنه ناو
body U بدن [کالبد]
in a body U همه با هم
body U گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
body U جسم
body U غلیظ کردن
body U ضخیم کردن
body U دارای جسم کردن
body U اطاق ماشین جرم سماوی
body U بدنه
body U لاشه جسم
body U بدن
body U تن
body U متن پیام
body U جسم [بدن]
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body U نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
body U اطاق اتوبوس
body U هیات
body U دست
body U تنه
body U جسد
vitreous body U قسمتمیداندید
Never!over my dead body . U صد سال سیاه ( هر گه ؟ابدا" )
vertebral body U استخوانمهره
triangular body U بدنهمثلثی
tipper body U بدنهتخلیهکننده
pylon body U بدنهستون
pylon body U بدنهبرج
hive body U بدنهکندو
fuse body U بدنهفیوز
circular body U صفحهمدور
ciliary body U بخشمژهدار
body blow U سدیبزرگدربرابررسیدنبههدفی
body odour U بویبدن-بویعرقبدن
body-builder U بدنساز
to report [to a body] U گزارش دادن [به اداره ای]
to register [with a body] U اسم نویسی کردن [خود را معرفی کردن] [در اداره ای] [اصطلاح رسمی]
The human body U بدن انسان
heavenly body U جرم اسمانی جسم سماوی
over one's dead body <idiom> U هرگز
body and soul <idiom> U با تمام وجود
To keep body and soul together. U زندگی بخور ونمیری داشتن
foreign body U آنچهتصادفادرسرجایخودنباشد
camera body U بدنهدوربین
body wire U سیماصلی
body whorl U پیچبدنه
bakelite0 body U بوفهباکلیت
body stockings U جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
body stocking U جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
wisdom of the body U خردمندی بدن
white body U بدنه سفید
whitcomb body U جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
the body politic U جامعه
trapezoid body U جسم ذوزنقهای
the whole body of a nation U تمامی
the whole body of a nation U ملت
thyroid body U غده درقی
the body politic U ملت و دولت
body flap U زبانهبدنه
keep body and soul together <idiom> U
body tube U لاستیکبدنه
body shirt U بادی
solid body U جسم سخت
soul and body U روح و جسم
body pad U بالشتکبدنه
body of nail U وسعتناخن
body of fornix U نوارسفیدزیرنیمکرههایمغز
Recent search history Forum search
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1hi, is any body here?
1The below message appears under Search line
0chiropractor
0no matter te tailoring of the situation one goal remains at the end of every school search matching
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com